برو خدا پیرت کنه!
وار را آب برده!
شتر را با بارش می برن!
به میلیارد و تریلون هم قانع نیستن!
اون وقت شما به ریال گیر دادی؟!
برو خدا امواتتو بیامرزه!
*****
اما راستی مگه حلال و حرامی به کمی و زیادیه؟
اگه حرامه، کمش هم حرامه.
چرا باید عادی بشه؟!
نخیر!
*****
یکی، انواع پول خورد، توی ایران را این جوری می شمرد: چسب انگشت، قوطی کبریت، صدقه بده و ...
من می گم: باز اینها خوبه؛ بعضیها که دیگه اصلا کسری صد تومان را چیزیش نمی دونن؛ نه می دن، نه حلالیت می طلبن.
*****
سفارش پست شما می شه 56180 ریال. مأمور پست، پنج و هفتصد می گیره.
حالا یه وقت پول خورد نداره، خب یه حرفی؛ اما چه کنم؟ با چشمای خودم دارم می بینم که یه عالمه پنجاهی روی میزشه، خوب سی و دو تومانش حلال، پنجاهش را دیگه بده!
*****
عجیب نیس؟! کارمند شهرداری از شهرداری انصراف می ده، می ره پمپ بنزین. دلیلشو که می پرسیم، می گه: اینجا من از پولهای خورد بیش از حقوقم درآمد دارم.
*****
یکی می گفت: هر وقت بنزین می زدم، هزار و نهصد و بیس یا سی می شد، یارو پمپیه دوهزار تمام می گرفت. یه بار دوهزار و بیس شد، من دوهزار دادم. طرف گفت: صد تومان دیگه بده! گفتم: برای چی؟ گفت: دوهزار و بیس شد. گفتم: چطوری چند بار که هزار و نهصد و بیس شد، دوهزارتومان گرفتی؟! حالا هم دوهزار تومان بگیر!
پاشو تو یه کفش کرد که پس باید بیست تومان پول خورد بدی! منم که پول خورد نداشتم، یک هزاری دادم و گفتم: بنزینو اندازه ی سه هزار تومان تمامش کن.
*****
شما خودتون حساب کنین تا ظهر چقدر می شه!
همه ی حرف من با شماس که به حلال و حرام پایبندی؛ وگرنه اونی که به این حرفا اهمیت نمی ده، با ارقام نجومی هم آخورش پر نمی شه.
نگین: این قده می برن، که این پیش اونا چیزی به حساب نمیاد.
باشه، همین خورده هم اشکال داره.
این همه هم نگین: این چیزی نیس. این چیزی نیس.
خب، اگه این چیزی نیس، پس چیز چیِس؟!