شاهکار شناخت زمان
کیفی پر از اسکناس و چک پول...
قطعه ای از طلا...
یا مدارک لازم و ضروری...
آیا تا کنون چیزی گم کرده اید؟ شیئی که ارزشمند باشد یا مورد علاقه.
حالِ خود را در آن هنگام به یاد دارید؟
لشکر نگرانی بر کشور وجودتان هجوم می آورد، و دژ محکم اعصاب و روان شما را متلاشی می کند.
و در یک کلام آنچه گم شده یک طرف،اقیانوس موّاج و پرتلاطم غم و غصه یک طرف؛ غصه بر آنچه از دست داده اید.
اینک از هر راهی بتوانید به جستجوی آن بر می خیزید.
اکنون لحظه ای را به اندیشه نشسته، پاسخی شایسته برای این پرسش می یابیم.
به راستی چه مقدار از فرصت های طلایی زندگیمان را از دست داده ایم؟ وقتی که چون طلا است؛ بلکه از طلا هم با ارزش تر و مقایسه ی این دو، قیاسی مع الفارق.
در کرانه های باتلاق تباهی گام می زنیم و از اتلاف عمر و اسراف وقت، ما را باکی نیست. گویا این سخن مولایمان امیرالمؤمنین علی (ع) را هرگز نشنیده ایم که فرمود:«اضاعۀ الفرصۀ غصۀ»تباه نمودن فرصت،غم و اندوه به دنبال دارد. نصیحتی که در گستره ی قلب عارفان و در همیشه ی زمان، طنین انداز است. کافی است در هر فرصتی به اقتضای زمان و مکان به جست و جوی راهی برای استفاده ی بهینه از آن بپردازیم. در این راستا زندگی پیشوایان دین، فانوس هدایت ما در طیّ این مرحله از ظلمات است. بنگر که چگونه زمان خویش را شناختند و به تناسب آن به وظیفه ی خود جامه ی عمل پوشاندند.
این امام سجاد (ع) است؛ استاد این فضیلت و معرفت. با صحیفه ای که شاهکار شناخت فرصت ها است. درست است که برای آن حضرت فرصتی همانند آنچه برای بابایش حضرت سیدالشهداء(ع) پیش آمد فراهم نشد و موقعیتی همانند آنچه برای امام جعفر صادق (ع) روی داد، دست نداد، ولی با این وجود، در قالب دعا و نیایش و گریه و مناجات، همان کاری را کرد که بابایش حسین با قیام خونین کربلا انجام داد و حضرت صادق (ع) با تشکیل مکتب درس.
آری هر موقعیتی، خود فرصتی است مناسب؛ تنها شکل فرصت ها است که متفاوت است. برای کسی که بخواهد به اسلام خدمت کند، همیشه فرصت هست. این ماییم که باید فرصت ها را به دست آوریم؛ نه این که فرصت ها به ما روی آورد.