اشاره
به این تصویر نگاه کنید. چه می بینید؟ برای بزرگنمایی تصویر، روی آن كلیك كنید
آری، صفحه ای از قرآن کریم.
اما با تفاوتی دقیق با دیگر قرآن ها.
کافی است بار دیگر با دقت تمام نگاه کنی.
اول همه سطرها را نگاه کن، ببین می توانی تفاوت آن را با دیگر قرآن ها بیابی؟
جواب این مطلب را مفصلا در آخر همین پست می توانید بخوانید.
این قرآن به خط مرحوم ملامحمدعلی بیدگلی است عالمی که انس او با قرآن مثال زدنی است و صرف عمر و هنرش در راه کلام الله مجید ستودنی.
افتخار دارم نتیجه دو سال تحقیقات خود را درباره این روحانی گرانقدر تقدیم همه شما عزیزان کنم.
روحش شاد.
ملامحمدعلی آرام بیدگلی مشهور به آخوند چپ نویس.
دلیل شهرت وی به چپ نویس، فلج بودن دست راست او بوده است؛ ولی علت این که چرا با نام «آرام بیدگلی» مشهور شده است، برای نویسنده روشن نیست. شاید دلیل آن نوع اشتغال آرام او به امر کتابت باشد. به هر حال اینکه برخی از وی با لقب «آران بیدگلی» یاد میکنند، وجهی ندارد علاوه بر این که شهرستان آران و بیدگل در آن زمان دو منطقه کاملاً مجزّا بوده و تنها حدود پنجاه سال است که قالب یک شهر را به خود گرفتهاند.
با توجه به تألیف عوامل در 1216 ق معلوم می شود که نامبرده در آن سال استادی ماهر در علم نحو بوده است و اگر مبنای این فرض را 20 سال در نظر بگیریم، باید در اواخر قرن 12 ق به دنیا آمده باشد. سال فوت او نیز با توجه به آخرین استنساخی که از او در دست است (سال 1258 ق) و تاریخ دریافت اجازات(سال های 1258 و 1259هـ)، اوایل دهه هفتم از قرن 13 خواهد بود و با این حساب مدت عمر با برکت او حدود 65 سال می باشد.
دلیل مهاجرت
دلیل مهاجرت او معلوم نیست مگر این که می توان حدس زد وجود علما و اساتید بنام در مدرسه علمیه اصفهان باعث جذب ایشان، و زمینه تبلیغ در منطقه جرقویه هم سبب سکونت شان در آن جا شده است علاوه بر این که در همان سال ها(1192ق) زلزله شدیدی باعث ویرانی خانه های اهالی شهر بیدگل و آران و کاشان شده که مردم را با سختی های خاص خود مواجه کرده است.
سال هجرت
از کتاب شرح عوامل معلوم می شود که ملامحمدعلی در سال 1216ق در بیدگل، مشغول تدریس بوده است و از نوع استنساخات او (ثبت مکان استنساخ با عنوان جرقویه اصفهان)، روشن می شود که مهاجرت او از بیدگل در دهه سوم از قرن 13 روی داده است.
مرحوم علامه آقابزرگ تهرانی در «الکرام البرره» می فرماید: ملامحمدعلی بیدگلی از شاگردان حجت الاسلام سید محمدباقر شفتی اصفهانی(ف1260هـ) می باشد.
وی تصریح می کند که اجازات اساتید او را دیده است؛ از جمله: اجازه آقامحمدجعفر بن محمدصفی فارسی آباده ای در سال های 1258هـ و 1259هـ و اجازه سید حجت الاسلام در سال 1258هـ.
ملامحمدعلی در مقدمه شرح عوامل، اظهار می کند که این شرح را بنا به درخواست برخی از شاگردانش نوشته است و آن گاه از آنها چنین نام می برد:
-
میرزا سید احمد طباطبایی
-
و 3. میرزا سیدسعید و برادرش میرزامحمدتقی حسینی
گویا این دو نفر از فرزندان ناسخ عوامل (سید حسن بن محمدسعید حسینی قمی بیدگلی المسکن) می باشند؛ زیرا در پایان نسخه چنین می خوانیم:«حسب التمنی نورالعینین میرزا محمدسعید و میرزا محمدتقی مسوّده شد تحریراً فی یوم خمیس رابع شهر ذیقعدة الحرام من شهور سنه 1218 علی ید أقل السادات حسن بن محمدسعید الحسینی القمی البیدگلی المسکن.»
این سادات حسینی از اجداد سادات محترم سعیدزاده بیدگلی می باشند و به نظر می رسد با میرزا سیداحمد طباطبایی، خویشاوندی داشته اند. میرزا احمد طباطبایی جد سادات طباطبایی بیدگلی و داماد شاعر معروف حاج ملاسلیمان صباحی بیدگلی بوده است.
4. از دیگر شاگردان او ملا عبدالحمید فراهانی حائری است که گویا ساکن کربلا بوده و مجموعه کتب خود را در سال 1307 ق وقف همانجا کرده است. (الکرام البرره ج3 ص150)
1. شرح عوامل جرجاني به زبان فارسي، تاریخ فراغت: شنبه ششم رجب المرجّب 1216
نسخهاي از اين كتاب به خطّ حسن بن محمّدسعيد حسيني قمي بيدگلي مسكن، تحرير پنجشنبه چهارم ذيقعدةالحرام 1218 در كتابخانهي صديق ارجمند جناب آقاي افشين عاطفي كاشاني موجود است.
2. مجموعه چهار رساله: 1. رساله در حد مسافت 2. رساله در صوم 3. رساله در احوال محمد بن سنان 4. سؤال و جواب فارسی مختصر. تاریخ کتابت:1264هـ (الکرام البرره ج3 ص150)
از مرحوم ملا محمّدعلي استنساخاتي نيز بر جاي مانده كه ذيلاً به آنها اشاره ميشود:
1. شناخت همزه قطع و وصل
تأليف محمّدعلي بكاري
موجود در كتابخانه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني تحت شماره 30/84(30روي84)
معظّم له در پايان چنين مرقوم ميدارد:«فرغ من تسويد هذه الرّسالة محمّدعلي بن المرحوم احمدالبيدگلي الكاشاني علي يده اليسري في السّابع عشر من شهر جمادي الأوّل من سنة ثمان و خمسين و مأتين بعد الألف من الهجرة 1258»
2. الحلیة اللامعة فی شرح البهجة المرضیة تألیف حجت الاسلام سید شفتی در سال 1204هـ
ملامحمدعلی بیدگلی این کتاب را برای خود نوشته و در تاریخ روز شنبه 9 ذی القعده 1243هـ از آن فراغت یافته است. او در آخر همین کتاب به شاگردی خود در محضر مؤلف آن تصریح می کند.(الکرام البرره ج3ص149) (1)
3. تحفه ربيعي (ارث فارسي) نوشتهي محمّدقاسم خدابخش ساوجي كه در كتابخانهي مذكور ذيل شمارهي 18/131(18روي131) موجود است.
در خاتمهي اين كتاب، ناسخ مزبور از تاريخ تحرير خود چنين ياد ميكند: «قد فرغت من تسويد هذه الأوراق في يوم الاثنين رابع شهر ربيع الأوّل من شهور سنة1231 الأحد و الثلاثين و مأتين بعد الألف من الهجرة النبويّة المصطفويّة علي يدي اليسري و أنا أقلّ الطّلبة بل أضعف عبادالله محمّدعلي بن المرحوم أحمد البيدگلي الكاشاني في قرية فيكان الجرقوية من نواحي إصفهان.» (2)
پيش از صفحهي نخست اين كتاب عنواني به اين صراحت نوشته شده است:«بسمه تعالي شأنه ممّا انعم الله علي عبده الذّليل الطّالح الجاني ابن المرحوم الحاج ملا محمّدصالح، محمّدتقي الپيكاني و انتقل إليّ إرثاً من أبي في شهر ربيع المولود 1273» با مهر بيضوي «تقي بن صالح». در زندگینامه ملا محمدصالح به این نتیجه رسیدیم که به احتمال زیاد این دو عالم بزرگوار (ملامحمدعلی و ملامحمدصالح) با هم برادر بوده اند.
آنگونه كه جناب مستطاب مرحوم حاج آقا سيّد اسماعيل فاطمي ميفرمايد از مرحوم ملامحمّدعلي فرزند ذكوري برجاي نمانده و تنها داراي يك دختر بوده است كه بعضي از برادران رضواني نيكآباد به او منتسباند.
از ملامحمّدعلي، سنگ قبر نماياني در نيك آباد بر جاي مانده است كه نوشته ی آن چنين می باشد:
«هذا مرقد العالم الكامل مروّج شريعة رسول الله مرحوم آخوند ملا محمّدعلي آرام بيدگلي كاشاني فرزند مرحوم ملا احمد در سنه 1231 هجري قمري در ينگ آباد (3) جرقويه به لقاءالله پيوست.»
گويا پيش از اين بر تربت ملا محمّدعلي مقبرهاي بوده كه در عمليّات تعريض خيابان و توسعهي شهري خراب شده است و از قرار مسموع شهرداري محترم منطقه با وعده تجديد بنا، اقدام به تخريب آن نموده است؛ وعدهاي كه به زودی توسّط مسؤولين با ايمان و مردم عالم دوست و نيكوكار منطقه، جامهي عمل خواهد پوشيد كه «المؤمن اذا وعد وفي».امري كه در حقيقت تعظيم قرآن و تكريم مقام كاتب آن و در نتيجه روشني شمع شبستان شهر و ديار خود ايشان خواهد بود.
حقير در مورّخهي جمعه 29/3/1388 به همراهی بعضي از دوستان توفيق حضور در جوار اين تربت پاك و نثار فاتحه داشتم. قبر او كه داراي ارتفاعي حدود نيم متر از سطح زمين است، در ميداني واقع شده كه مسجد جامع شهر، حسينيه اباعبدالله و قطعه زميني به نام مدرسهي علميّه اطراف آن را فرا گرفته است.
مخفي نماند به نظر در ثبت تاريخ وفات ملا محمدعلی، سهوي صورت گرفته است؛ زيرا همانگونه كه ملاحظه كرديد وي تاريخ فراغت خود را از استنساخ «شناخت همزه قطع و وصل» سال 1258مرقوم کرده است و دارای اجازه ای با تاریخ 1259می باشد؛ با این حساب، تفاوتي بيست و هشت ساله حاصل خواهد شد كه خيلي بعيد به نظر ميرسد تاريخ سنگ قبر صحيح باشد.
در ديداري كه در تاريخ یاد شده با برخي از اهالي منطقه داشتيم صحبت از آن بود كه قبر آن مرحوم، ساليان سال از ديدهي مردم پنهان بوده و خود صاحب قبر در عالم رؤيا از مرحوم آيت الله شيخ محمّد علي صانعي خواسته كه سنگ قبر مرا كه در فلان نقطه زير خاك است آشكار و هويدا سازيد. ولي حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد اسماعيل فاطمي ميفرمودند كه قبر، ظاهر بوده منتهاي مراتب بر اثر درگيريهاي مسلّحانهاي كه در اطراف آن واقع شده گلولهاي بر نوشتهي تاريخ آن اصابت كرده و اصل تاريخ دقيق بر ما مجهول گشته بود كه ما لوح فعلي را بر پايهي مسموعات آباء و اجدادي نوشتيم.
حسن ختام سخن خود را دربارهي اين عالم بزرگ و عظيم به خصوصيّت بارز او در كتابت قرآن كريم اختصاص ميدهيم:
وي هر چند از ناحيهي دست راست، فلج به دنيا آمده؛ ولي چنان روح عظيمي داشته كه توانسته در عمر با بركت خود نام خود را در طومار كتّاب وحي الهي ثبت نمايد توفيقي كه راحت و رايگان، يار هر كسي نميگردد. از قرار مسموع حدود پنجاه نسخه از كلام الله مجيد، استنساخ نموده كه زينت بخش برخي موزهها و كتابخانهاي داخل و خارج كشور ميباشد.
دو نسخهي بسيار جالب و منحصر به فرد آن در بيت علم و سيادت منزل آقاي حاج سيّد اسماعيل فاطمي ساكن اصفهان نگهداري ميشود. (4) اينجانب بسيار خرسندم و خدا را شاكرم كه در سفري كه در مورّخهي جمعه 29/3/1388 و به همراهی برخي دوستان از مدرسه علميه المهدي(عج) بيدگل به ويژه مدير محترم جناب مستطاب حجّت الاسلام و المسلمين آقاي شيخ احمد روحاني دامت توفيقاته به نيكآباد و اصفهان صورت گرفت، توفيق شرفيابي به محضر اين دو نسخهي عظيم و گرانبها را يافتم. تمام لطف سخن آن است كه تنها شمّهاي از خصوصيّات بارز اين دو مصحف شريف بيان شود و گرنه تفصيل مطلب مجالی ديگر ميطلبد و مقالي فراتر.
ویژگیهای نسخهي نخست
نسخهي نخست كه در تاريخ شعبان المعظّم1228ق از كتابت آن فراغت يافته هر صفحهي آن شامل يازده سطر ميباشد با اين ويژگي كه سطر اوّل آن با هر حرفي شروع شده باشد سطر آخر نيز با همان حرف آغاز ميشود و همين طور سطر دوّم بالا با سطر دوّم از پايين ، سوّم با سوّم ، چهارم با چهارم و پنجم با پنجم، مشترك التّصدير است و سطر ششم، فرد ميباشد.
این خصوصيّت در تمام صفحات اين مصحف شريف، نمايان است و گاهي اشتراك تصدير در يك كلمه يا فرازي از آيه ميباشد. مثلاً سرآغاز سطري اگر «ياأيها الذين آمنوا» باشد سطر قرينه هم با همان عبارت شروع خواهد شد. و جالب اين كه در سورهي مجادله سطر دوّم صفحه با«يا أيها الذين آمنوا إذا تناجيتم» شروع شده و سطر دوّم از ذيل آن نيز با «يا أيها الذين آمنوا إذا ناجيتم» و طبق رسم نويسنده در كتابت مشتركات با رنگ قرمز، اين بخش از آيات نيز با رنگ قرمز نوشته شده و تنها حرف «تـ» در سطر بالا به رنگ مشكي است.
ویژگیهای نسخهي دوّم
هر صفحه از اين مصحف شريف، داراي پانزده سطر بوده كه پايين تمام صفحات نشانهي ختم آيه دارد و چنان اين تنظيم صفحات با لطافت و ظرافت صورت گرفته كه كاتب هيچگاه به منظور ارائهي اين هنر خود مجبور به جمع كردن كلمات داخل يكديگر و يا متقابلاً كشيدن بيش از حدّ آنها نشده است.اين خصوصيّت، ما را بر آن داشت تا جزئي از آن را با قرآني كه به خطّ «عثمان طه» مشهور است تطبيق كنيم كه تقريباً مطابقت كلّي داشت.
عثمان طه نويسندهاي است معاصر، اهل سوريه و ساكن عربستان. خود او نيز ادّعايي در اين ابتكار ندارد و قائل به اقتباس آن از يك مصحف استانبولي است كه جا دارد سؤال شود «قدمت آن نسخهي تركي به چه زماني باز ميگردد؟». اين قرآن كه ما اكنون از آن سخن ميگوييم بالغ بر دويست سال از كتابت آن ميگذرد و نويسندهي آن به علّت فلج بودن دست راست، آن را با دست چپ، آن هم با وسايل ابتدايي آن عصر و زمان كتابت نموده است. و البتّه حقير نيز در منزل خود محضر مبارك مصحف شريفي مشرّف ميباشد كه طبق نظر متخصّصان فن، حدود سيصد و پنجاه تا چهارصد سال قدمت دارد آن هم با همين خصوصيّت بارز (مطابقت كلّي با قرآن عثمان طه). در اين جا هر چند سخن از حدّ خود فراتر ميرود ولي به عرض ميرساند نبايد فراموش كنيم كه ايرانيان هميشه در همهي زمينهها به خصوص در امر مهم و با ارزش قرآن و اسلام، گوي سبقت را ميربودهاند؛ امري كه تحقيق مطلب بر آن اعتراف دارد و هرگز نبايد غافلانه دل و ديده را مجذوب ديگران نمود.
از خصوصيّات مهمّ اين نسخهي دوّم آن است كه كاتب محترم به حاشيهنويسي در تمام صفحات آن پرداخته؛ كاري كه از اين مصحف، دايرة المعارفي عظيم از تفسير و تجويد و روايت و... ساخته و بر غناي فرهنگي آن افزوده است. نويسنده در حواشي، علاوه بر مطالب فوق ابتكاراتي در شمارهي كلمات و حروف هر صفحه دارد كه خود امري جالب و كم نظير بوده و تفصيل مستقلّي ميطلبد. به عنوان نمونه تنها به ذكر «فواصل آيات» در هر صفحه اشاره ميشود كه مثلاً فواصل آيات صفحهي اوّل كه سوره مباركهي «فاتحة الكتاب» است عبارت «من» ميباشد با تفصيل: (م 3 – ن 4)كه اشاره به حرفهاي آخر هر آيه دارد.
تاريخ فراغت از تحرير اين مصحف شريف كه مورّخهي ربيع الاوّل 1229 ق را به ما نشان ميدهد با توجّه به تاريخ كتابت نسخهي پيشين، دلالت بر آن ميكند كه مرحوم ملا محمّدعلي آن را با همهي اين حجم عظيمش تنها در زماني حدود هشت ماه كتابت نموده است.
البتّه همانگونه كه گذشت از ايشان نسخههاي متعدّدي به يادگار مانده كه يكي از آنها با تاريخ استنساخ 1223قمري در کتابخانه شخصی میبدی نگهداری میشود. (5)
نکته آخر
مخفی نماند نسخهای چاپی از قرآن کریم موجود است که با خصوصیات نسخه نخست کاملاً مطابقت دارد. در اینجا میتوانید تصویر برخی از صفحات آن را مشاهده کنید.
این قرآن چاپی به خطّ ابوالقاسم خونساری 1322و نشر:کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع تهران- ایران تلفن 569194 ( گنجینه قرآن کریم)، چاپ خوشه تلفن318565 می باشد. تاریخ نشر عید سعید غدیر 1404
پی نوشت ها:
1. متن کتاب الکرام البررة ج 3 ص 149 و 150
196. الشیخ محمدعلی بن أحمد البیدگلی الکاشانی.
کان من تلامیذ حجة الإسلام السید محمد باقر الشفتی الإصفهانی، الذی توفّی سنة(1260هـ)، کما صرح هو نفسه فی آخر کتاب أستاذه المذکور و هو «الحلیة اللامعة فی شرح البهجة المرضیة» الذی فرغ أستاذه من تألیفه فی سنة(1204هـ)، و کتبه صاحب الترجمة لنفسه، و فرغ منه فی یوم السبت (9 ذی القعدة- سنة 1243هـ). والنسخة عند السید هادی بن السید حسین الاشکوری.
و رأیت إجازات مشایخه له، منها: إجازة الآغا محمدجعفر بن محمدصفی الفارسی الآبادهی فی سنة (1258هـ)، و أیضاً فی سنة (1259هـ)، و إجازة السید حجة الإسلام له فی سنة(1258).
و رأیت من تصانیفه بخط تلمیذه المولی عبدالحمید الفراهانی الحائری مجموعة فیها رسالته فی حدّ المسافة، و رسالته فی الصوم، و رسالته فی أحوال محمد بن سنان، والسؤال و الجواب الفارسی المختصر. و کتابة المجموعة سنة(1264هـ)، رأیتها بخطّ التلمیذ المذکور[ضمن کتبه] الموقوفة بکربلاء سنة (1307هـ).
2. پيكان در 6 كيلومتري جنوب باختري نيكآباد جاي دارد.
3.ينگآباد نام قديم نيكآباد است. ينگآباد واژهاي اوستايي است كه از نام«ينگهِه هاتِم» يكي از نيايشهاي زرتشت به درگاه اهورا مزدا ريشه گرفته كه خود دلالتي است بر پيشينهي چند هزارسالهي آنجا. ر.ک.به:گركويه سرزميني ناشناخته بر كران كوير، علي شفيعي نيكآبادي، انتشارات غزل، چاپ دوّم،1376
وجه تسميه دیگر درباره شهرنيك آباد :
از ديرباز عده اي از كوچ كندگان د رجنوب اين شهر قلعه اي تازه بنا نهادند نام روستاي نوين تا سالها پس از آن به قلعه تازه معروف بوده واز طرف ديگر در روزگار صفويه برخي از كارگزاران ترك زبان براي گرد آوري ماليات و سرباز بگيري به شهرستانها مي رفتند و تا زمان قاجاريه نيز اين روند ادامه داشت و گفته مي شود در آن هنگام كارگزاران مالياتي هنگامي كه از مردم نام روستا را مي پرسيدند در پاسخ قلعه تازه مي گفتند و آنان نيز در دفاتر خود بجاي نوشتن ده( نو )از واژه تركي ينگا به معني ( نو) و نيز واژه فارسي آباد بهره مي گرفتند و دو واژه ينگاو آباد را بكار مي بردند و رفته رفته اين نام در ميان مردم رواج يافت و پس از گذشت زمان، ينگا آباد به نيك آباد دگرگوني يافته است .
نيك آباد تا سال 1366 به ينگ آباد مشهور بوده و بر اساس درخواست اهالي با مصوبه هيئت محترم وزيران به نيك آباد تغيير نام يافته و به مركزيت بخش جرقويه سفلي برگزيده شده است و نهايتاً در سال 72 13 بر اساس مصوبه هيئت وزيران شهر شناخته و در سال 1374 شهرداري افتتاح و راه اندازي گرديد. (ر.ک: سایت شهرداری نیک آباد)
(4) این روحانی گرانقدر در فروردین امسال (1389) دار فانی را وداع گفت. روحش شاد.
(5) ر.ک: فهرست نسخه های خطی کتابخانه شخصی میبدی- دفتر سوّم، كرمانشاه- ایران، تألیف سید احمد حسینی اشکوری، اول،1387، مجمع ذخائر اسلامی، قم.
*****
با سپاس از:
مدیر محترم کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی، جناب آقای عرب زاده
حجج اسلام آقایان شیخ احمد روحانی، سید مجتبی خاتمی، عبدالکریم ارشدی و محمد هادی صباحی
خانواده محترم مرحوم حجت الاسلام سید اسماعیل فاطمی اصفهانی
اهالی محترم نیک آباد به خصوص آقایان فرهاد شفیعی، حاج عباس شفیعی، حاج علی رضوانی و ...
و همچنین آقایان محمد روحانی و افشین عاطفی